آرزيميز گويلرده گوروشه جكدير
هر صاباح گزنده ـ بير بيريميزي
يول اوسته ايزيميز اوپوشه جكدير
........................................................
بانوي من!
از شانههات شروع كنم برسم به دستهات
يا از دستهات بروم بالا؟
يك وقت نگاهم نكني!
دستپاچه ميشوم
لبهات را ميبوسم
نوشتههات را بزرگ ميكنم
ميچسبانم به آينه
كه به جاي خودم
تو لبخند بزني
من؟
من با صداي نفس كشيدنت هم
عاشقي مي كنم
حتي اگر آرام و بي صدا
خودم را بگذارم در دستهات
و بروم
حتي وقتي از كنارت رد شوم
براي پرت نشدن حواست
بوي تنت را پُك بزنم
نه!
تو را با هيچ چيز عوض نميكنم
حتي با زندگي
...
اين سه تا نقطه را براي تو گذاشتهام
عشق من!
هميشه اينها نشانهي سانسور نيست
هزار حرف و تصوير و خاطره
در آن خوابيده
مثل من كه وقتي نگاهت كنم
سه نقطه بيشتر نميبينم
تو
من
و خدا
كه از ديوانگي سر به بيابان گذاشت!
موضوعات مرتبط:
برچسبها: